آقاخان نوری
آقاخان نوری \āqā-xān-e nūrī\، میرزا نصرالله (1222- 1281 ق / 1807- 1864 م)، از سیاستمداران دورۀ قاجار و صدراعظم ناصرالدین شاه. او در 20سالگی در دستگاه اللٰهیار خان آصفالدوله مقدمات امور دیوانی را آموخت، در 1242 ق / 1826 م در دربار فتحعلی شاه (سل 1212-1250 ق / 1797-1834 م) به سمَت «لشکرنویس» برگزیده شد و پس از چندی، مقام خود را در حد «وزارت لشکر» گسترش داد و از شخصیتهای دیوانی و نظامی دورۀ محمد شاه (سل 1250-1264 ق / 1834- 1848 م) گردید (اعتمادالسلطنه، 234؛ بامداد، 4 / 363-364). با اینکه روابط خوبی با شاه و دربار داشت، اما حاج میرزا آقاسی، صدراعظم وقت، با او ناسازگار بود، به طوری که در 1261 ق / 1845 م، میرزا آقا خان را بهسبب جاسوسی برای انگلستان دستگیر، و به کاشان تبعید کرد (اعتمادالسلطنه، 235؛ بامداد، 4 / 364-365). آقا خان پس از درگذشت محمد شـاه، بـه دستیاری مهد علیـا ــ زن محمد شاه ــ خود را به تهران رساند و آمادۀ صدارت گردید. امیرکبیر (مق 1268 ق / 1851 م) که همراه ناصرالدین شاه با سمَت صدارت از تبریز به پایتخت آمده بود و با هویت سیاسی میرزا آقاخان آشنایی داشت، فرمان بازگشت وی به کاشان را داد. پس از آن، میرزا آقاخان به سفارت انگلستان پناه برد و سرانجام با نیرنگ وزیر مختار انگلستان، در تهران ماندگار شد. امیرکبیر بهناچار و برای پیشگیری از تحریکات درباریان ــ بهویـژه مهد علیـا ــ او را بهعنوان وزیر لشکر، و با لقب اعتمادالدوله به معاونت خود برگزید (اعتمادالسلطنه، 236؛ بامداد، 4 / 365). پس از چندی، میرزا آقاخان و درباریان که اصلاحات امیرکبیر را برنمیتافتند، زمینۀ قتل وی را فراهم کردند و درنتیجه، میرزا آقاخان بهعنوان صدراعظمی ناصرالدین شاه منصوب شد (اعتمادالسلطنه، همانجا؛ خانملک، 1 / 2، 4؛ سپهر، 4 / 2-3). میرزا آقاخان که افزون بر آن سمت، سمت وزیر لشکری را نیز بر عهده داشت، در سال دوم صدارت خویش، اجرای توطئهای را آغاز کرد که در نهایت، ضربتی بزرگ بر پیکر استقلال و تمامیت ارضی ایران فرود آورد و آن، بستن قراردادی میان ایران و انگلستان بود که به عهدنامۀ پاریس (ه م) (1273 ق / 1857 م) معروف شد. این عهدنامه باعث جداشدن افغانستان، بهخصوص، شهر تاریخی هرات، از ایران شد (بامداد، 4 / 372-373؛ بهار، 498- 499). میرزا آقاخان یکسالونیم پس از انعقاد عهدنامۀ پاریس، در 1275 ق / 1858 م از مقام خود برکنار شد. در ابتدا به آدران کرج، سپس به یزد تبعید گردید و از آنجا پس از دو سال نامهنگاری به شاه، به اصفهان منتقل شد؛ سرانجام او را به کاشان، و از آنجا به قم آوردند. او پس از 6 سال و 10 ماه تبعید و آوارگی، در آن شهر درگذشت (اعتمادالسلطنه، 242؛ مکی، 526-527). جنازۀ او را با اجازۀ شاه قاجار به عتبات عالیات بردند و در کربلا به خاک سپردند (خانملک، 1 / 58).
مآخذ
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، صدر التواریخ، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1357 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران، 1347 ش؛ بهار، مهدی، میراثخوار استعمار، تهران، 1344 ش؛ خانملک ساسانی، احمد، سیاستگران دورۀ قاجار، تهران، 1338 ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، به کوشش جهانگیر قائممقامی، تهران، 1337 ش؛ مکی، حسین، زندگانی میرزا تقی خان امیرکبیر، تهران، 1360 ش.